کتاب بنویس تا اتفاق بیوفتد یک کتاب عالی در مورد نوشتن و خلق کردن است . عنوان دوم کتاب بدانید چه می خواهید و به دستش بیاورید می باشد . این کتاب در بیست فصل نوشته شده است که در هر فصل نویسنده ماجرای فرد یا افرادی که از طریق نوشتن به خواسته ها و آرزو هایشان رسیدند را بررسی میکند .  

شاید اولین چیزی که در این کتاب توجه مخاطب را جلب می کند فرم آن است . هر فصل این کتاب پستی از یک وبلاگ است . وبلاگ درنا ، دختر جوانی که با خواندن یک دفترچه خاطرات قدیمی تصمیم می گیرد داستانی درباره ی زال و عشق قدیمی او و کلیدی که سال ها در دست زال ماند را در وبلاگش منتشر کند و نظر خوانندگان را بداند .

این کتاب به بیش از سیصد زبان و گویش ترجمه شده و بیش از دویست میلیون نسخه ، یکی از پرفروش ترین کتاب های تاریخ محسوب می شود . خلاصه ی داستان : سال 1935 هواپیمای سنت اگزوپری ، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش می کرد ، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همان جا فرود آمد . همین اتفاق باعث نوشتن داستان شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان ، خلبانی بی نام ، پس از فرود در کویر با پسر کوچکی آشنا می شود . پسرک به خلبان داستان زندگی خودش را می گوید و با کمک خلبان به سیاره ی خود باز می گردد.

در این داستان چهار موجود خیالی وجود دارند ( با رفتا های کاملا متفاوت ) دو آدم کوچولو با نام های هِم و هاو . دو موش با نام های اسنیف و اسکاری . شخصیت و رفتار هر یک از آنها ، مشابه تعدادی از افراد جامعه می باشد مثلا شخصیت اسنیف ، خیلی سریع متوجه تغییرات میشود و اسکاری خیلی زود وارد عمل می شود و یا  هِم که در مقابل تغییرات ، مقاومت میکند و در نهایت هاو که با گذشت زمان خودش را با تغییرات وفق می دهد .

داستان های خوب برای دختران بلند پرواز ، با ارائه ی تعریف تازه ای از قصه و افسانه و بازگویی داستان هایی از ن قهرمان (از الیزابت اول تا سرینا ویلیامز) به دختران قوت قلب می بخشد . کتابی که باید در بستر هر دختر و زنی که می شناسید باشد . داستان های این کتاب از دختر ها ، نی می سازد که دنیا را تغییر می دهند . کتابی که با خواندن آن ارزو میکنید زودتر بزرگ شوید .

رمان دختری که رهایش کردی از سال 1916 یعنی از اواسط جنگ جهانی اول ، در شهر کوچکی از شهر های فرانسه ، به نام پرون ، که توسط سربازان منفعت طلب آلمانی اشغال شده است . سرباز هایی که هرچیز با ارزشی که البته شامل غذاها می شد را به تصاحب خود دراوردند و با وجود اینکه مردم شهر گرسنگی می کشیدند ، آنها بیشتر و بیشتر می خواستند .